جدول جو
جدول جو

معنی صلاه خوف - جستجوی لغت در جدول جو

صلاه خوف
(صَ تِ خَ / خُو)
صلاه مطارده. نماز واجب که هنگام جنگ و بوقت بیم از رسیدن دشمن خوانند و آن کیفیتی مخصوص دارد. رجوع به ترجمه نهایۀ شیخ طوسی ج 1 ص 90 چ دانشگاه و کتب فقهی دیگر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاه خود
تصویر کلاه خود
کلاه آهنی، کلاه فلزی که در جنگ بر سر می گذارند، خود
فرهنگ فارسی عمید
(صَ تِ کُ)
نماز آفتاب گرفتن. نمازی که به هنگام گرفتن آفتاب خوانند و به هنگام گرفتن ماه و آمدن زلزله و هر مخوف آسمانی نیز. در ترجمه نهایه آمده: فریضۀ واجب است و روا نبود ترکش کردن بر هیچ حالی و مستحب است که این نماز به جماعت بکنند و اگر تنها کنند روا بود و اگر کسی ترک این نماز کند بعمدا عند آنکه آفتاب بگرفته باشد یا ماهتاب و هر دو سوخته باشند بجملگی واجب باشد قضاء آن کردن با غسل وگر ترک این نماز بفراموشی کرده باشد و حال این باشد که ما وصفش بکردیم بر وی بود قضاء نماز کردن بی غسل، وگر بعضی از آفتاب یا ماهتاب سوخته باشد و نماز بعمد ترک کرده باشد بر وی باشد قضاء نماز کردن بی غسل وگر بسهو ترک کرده باشد بر وی چیزی نبود و وقت این نماز آن وقت بود که آفتاب بگیرد یا ماه تا آن وقت که ابتدا کند برگشودن و چون ابتدا کرد برگشودن، وقت رفت، وگر وقت کسوف وقت نماز فریضه بود باید که از نخست آن نماز فریضه بکند و بر اثر آن نماز کسوف بکند و اگر ابتدا به نماز کسوف کند و وقت فریضه درآید بر دو فریضه بکند، پس با سه نماز کسوف شود وگر وقت نماز شب بود از نخست نماز کسوف بکند و پس نماز شب و اگر نماز شب فایت شود قضایش بکند، پس از آن باکی نبود و این نماز ده رکعت است به چهار سجده و یک تشهد، پنج رکوع کند و در پنجم به سجود شود و پس برخیزد و پنج رکوع دیگر بکند و بعد هم به سجود شود و در رکعت اول الحمد بخواند و سورتی دیگر اگر خواهد و اگر خواهد بعضی سوره بخواند، روا بود و هرگه که خواهد که در رکعت دوم بقیۀ آن سوره بخواند، باید که سورۀ الحمد نخواند بقیۀ سوره بخواند و ابتدا ازآن جایگاهی که به وی رسیده بود بکند و اگر خواهد که سورتی دیگر خواند، الحمد بباید خواندن و پس سوره خواندن و حکم دیگر رکعتها همچنین است و در هر رکعت پیش از رکوع قنوت بکند و اگر اقتصار بر یک قنوت بکند دردهم رکعت نیز روا بود و هرگه که سر از رکوع بردارد، بگوید: اﷲ اکبر، الا در پنجم و دهم که آنجا سمع اﷲ لمن حمده بگوید و مستحب باشد که مقدار نمازش چندان بود که کسوف باشد و مقدار رکوع و سجود چون مقدار قرائت بود: و مستحب است که در نماز کسوف سورتهای دراز خواندن چون سوره الکهف و الانبیاء و هرگه که مردم از نماز کسوف پردازند و کسوف هنوز باز نشده باشد، مستحب است نماز با سر گرفتن وی را و اگر اقتصار بر تسبیح و تحمید بکند باکی نبود و باکی نبود که مردم نماز کسوف بر پشت چارپای بکند یا میرود و میکند و چون نزول و وقوف نتواند. (ترجمه نهایه چ دانشگاه ج 1 صص 93-94)
لغت نامه دهخدا